قابِ پولکی
دختر تبلتش را گذاشت روی میز و ایستاد.:«وای! اینا چیه خریدی عزیز؟ چه خوشگلن!» عزیز پارچه ی سفیدی را از ادامه مطلب…
دختر تبلتش را گذاشت روی میز و ایستاد.:«وای! اینا چیه خریدی عزیز؟ چه خوشگلن!» عزیز پارچه ی سفیدی را از ادامه مطلب…
کار هر روز ابرها شده است. روی خوشید که کمی از اوجِ آسمان پایین تر آمده را می گیرند. آسمان ادامه مطلب…
«فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ؛ پس هنگاميكه از كار مهمّي فارغ ميشوي به مهمّ ديگري پرداز!» «وَالَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ؛ و ادامه مطلب…
همین دیشب بود که شکستم؛ از دست نفسی که افسار عقل را در دست گرفت. واپسین شب قدر بود. نه ادامه مطلب…
دكارت حكيم معروف فرانسوى پس از آنكه يك سلسله مقالات منتشر كرد، صيت شهرتش همه جا پيچيد و سخنان تازه ادامه مطلب…
از توی اتــاق، نگاهم را از هــال رد می کنم و از پنجره می اندازم توی حیــاط، به لبه ی ادامه مطلب…
« و گفت: خدای را نگاه دار. گفتم: تفسیر این چیست؟ گفت: همیشه چنان باش که گویی خدای را میبینی.» ادامه مطلب…
منِ پا در رکابِ سفر آخِرْ… دلم فرشته شدن می خواهد، بعد از این همه«كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ» بودن. مگر ادامه مطلب…
راحت و در دسترس است، ابزاری که افراد به مددش، ادراکات خود را به دیگر انسان ها منتقل می کنند. ادامه مطلب…
به بند خود گرفتـار و اسـیرم رهـایم کن، رهـا از خُـودْپَرسْـتی
شبِ ولادت مولایْ است. «این جا یه مسجده. حالشو داری بریم مسجد نماز بخونیم؟» «باشه.» «خب، بعدِ نماز گوشه ی ادامه مطلب…
می گوید اگر مهره های ستون فقرات به نخاع فشار آورد، پا خواب می رود، سوزن سوزن می شود؛ چون ادامه مطلب…
چند ماهی است که مهمان جانمازم شده است. زندگی اول بار که می بیندش، توی مشت کوچکش می گیرد و ادامه مطلب…
هر چه نگاه می کنم اشک های دلم تمام نمی شود. او که عکس را دید گفت: «حالا به هم ادامه مطلب…
یک کنگر کوچک از توی سینی برداشت. فرو کرد توی پیاله ی سرکه. کنگر را به لبه ی پیاله کشید. ادامه مطلب…
انگشتم به اولین دکمه ی کیبورد که خورد، آسمان غرید. چند قطره باران کف حیاط افتاد.موسی کو تقی پف کرده ادامه مطلب…
«مثل منی، بیعت نمی کند با مثل یزید.» باید چون او شوم. لیکن آیینه ای که جیوه کنجش ریخته، میانش ادامه مطلب…
این روزها این دعا ذکرم شده است؛ گاه در قنوت نماز، بعد از سلام نماز، وقت جارو کردن خانه، کنار ادامه مطلب…
_نِعْمَ الْعَوْنُ عَلَى طَاعَةِ اللَّه! این را در جواب پسرعمش فرمود؛ وقتی که پرسید: اهلت را چگونه یافتی؟ آن هنگام ادامه مطلب…
آقــای من! رویم سیــاه باد! من… در یلدایِ نبودنتان، تنها و تنها به تماشای جهانی که از درد زایشِ نور ادامه مطلب…