سایه همان نیستیِ نور است.
این دنیا و ما فیها چونان سایه است. جمله ی غم ها و اندوه ها؛ سرشار از نیستی است؛ مریضی ها، هجران ها، و ظلم ها… صبر و رضا در برابر نیستی … معامله ی من است با الله و پیدا کردنِ قابلیتِ پر شدن از فیض وجودی او، پر ادامه مطلب…
این دنیا و ما فیها چونان سایه است. جمله ی غم ها و اندوه ها؛ سرشار از نیستی است؛ مریضی ها، هجران ها، و ظلم ها… صبر و رضا در برابر نیستی … معامله ی من است با الله و پیدا کردنِ قابلیتِ پر شدن از فیض وجودی او، پر ادامه مطلب…
روی شکم دراز کشیده ام. پاهایم را تکان تکان می دهم. نقاشیِ یک درخت با یک کلبه. با آب رنگ، رنگش می کنم. تمام فکر و حواسم پیش خانوم معلّم است. انگار روبه رویم نشسته است و موهایم را نـاز می کند:«وای! چه خوشگل کشیدی!» بـاید هر چه زودتر نقاشی ادامه مطلب…
فرمود:«معناى سخنِ کسى که مى گوید «بسم اللّه» این است که یکى از نشانه هاى بندگى خداى عز و جل را بر خود مى نهم.» در صف محشر با نـام تو نامه ی عملَم را می گشایم به امیدی که بگویی داغ بندگیِ من را بر پیشانی اش چسباند؛ آن ادامه مطلب…
به همه ی حرف هایش گوشِ جان سپرده بودم. حالا بهترین فرصت بود که ببینَمش. بابا که میزان علاقه ام را فهمید به مادرم گفت: «تو برو حرَم. خودم همراهش هستم.» توی راه، همه اش در فکر او بودم. بابا آدرسش را بلد بود. رسیدیم. هر چه گشتیم ندیدیمَش. از ادامه مطلب…