من گدا نیستم.
توی ایستگاه اتوبوس با دوست گرم صحبت بودم. نگاهش را حس کردم. با گوشه ی چشم پاییدمش. خیره نگاه می کرد. به سمتمان آمد. چشمان درشتش به خاطر چین و چروک کمی بسته شده بود . گفت: «کیف پولم رو گم کردم. حالا فقط پولی میخوام که برم خونه.» ادامه مطلب