اوجِ مظلومیت
امیدوارم امام علی علیه السلام به همگی مان نظر کنند که به ذره گر نظر لطف بوتراب کند…. یادم نیست چند ساله بودم. شاید 13 یا 14 ساله که محبّتش بدجوری چسبید به دلم. قبلش از او دل گیر بودم؛ که چرا به زن می گوید ناقص العقل یا نیشش ادامه مطلب…
امیدوارم امام علی علیه السلام به همگی مان نظر کنند که به ذره گر نظر لطف بوتراب کند…. یادم نیست چند ساله بودم. شاید 13 یا 14 ساله که محبّتش بدجوری چسبید به دلم. قبلش از او دل گیر بودم؛ که چرا به زن می گوید ناقص العقل یا نیشش ادامه مطلب…
یک حیاط بزرگ. میانه ی حیاط یک حوضِ آبی رنگ. دور تا دور حیاط، اتاق های کوچک و بزرگ با اُرُسی های سه دری، پنج دری و هفت دری. توی ایوان ها فرش پهن است. گوشه گوشه ی ایوان ها، پشت ارسی ها چند دختر کنار هم نشسته اند.زمزمه ی ادامه مطلب…
وارد میدان نقش جهان اصفهان می شوم. حال و حوصله ی درست و حسابی ندارم. کیفم را در دست محکم می کنم. با دست دیگر چادرم را می گیرم. راست و درست قدم بر می دارم. در دل زمزمه می کنم: «وَلَا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحًا ۖ إِنَّكَ لَنْ تَخْرِقَ ادامه مطلب…
دست روی سینه می گذارم و روبروی ضریح با ادب خم می شوم. عقب عقب می روم. زنی در حالی که اشک گونه هایش را تر کرده موبایلش را به طرف ضریح گرفته است. .. چند ماهی است مشهد نرفته ام. گوشی ام زنگ می خورد. دوستم است. رفته است ادامه مطلب…