قابِ پولکی
دختر تبلتش را گذاشت روی میز و ایستاد.:«وای! اینا چیه ادامه مطلب
دختر تبلتش را گذاشت روی میز و ایستاد.:«وای! اینا چیه ادامه مطلب
کار هر روز ابرها شده است. روی خوشید که کمی ادامه مطلب
«فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ؛ پس هنگاميكه از كار مهمّي فارغ ميشوي ادامه مطلب
همین دیشب بود که شکستم؛ از دست نفسی که افسار ادامه مطلب