تحریف
به این آیه می رسم:
«إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ قَالُوا فِيمَ كُنْتُمْ ۖ قَالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ ۚ قَالُوا أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِيهَا ۚ فَأُولَٰئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ ۖ وَسَاءَتْ مَصِيرًا؛ همانا كسانى كه فرشتگان، جانشان را مىگيرند، در حالى كه بر خويشتن ستم كردهاند، از آنان مىپرسند: شما در چه وضعى بوديد؟ گويند: ما در زمين مستضعف بوديم (و به ناچار در جبههى كافران قرار داشتيم) فرشتگان (در پاسخ) گويند: مگر زمين خداوند گسترده نبود تا در آن هجرت كنيد؟ آنان، جايگاهشان دوزخ است و بد سرانجامى است.»
انگشت لای قرآن، کتاب را می بندم
و به معنای وطن می اندیشم.
زیر لب زمزمه می کنم
این وطن مصر و عراق و شام نیست
این وطن شهری است کو را نام نیست
به سیره ی نبی خاتم و اهل بیت می اندیشم. به احساسی که نسبت به زادگاه خویش داشته اند.
نبی خاتم مکه را وداع گفت و به مدینه رفت تا بندگی کند.
امام علی مدینه را به قصد کوفه ترک گفت و فرمود:«من در بین همۀ شهرها، شهر شما (کوفه)را بهعنوان مرکز خلافت خود برگزیدم. بدانید که مدینه دیگر مدینۀ دوران رسول خدا (ص) نیست. خوبان آن مهاجرت کردند و این شهر امروز حول محور فساد و تباهی میگردد.»
به حرکت امام حسین به کربلا…
به غیبت امام زمان…
این نژادپرستی چیست که در خون فرزندانمان تزریق می کنیم.
وطن از اعتباریاتی است که با مرز بندی ها ساخته ایم.
وطن اصلی الیه راجعون است. هر وابستگی که روی حقیقت را بپوشاند، همان تعصب است.
جهل است.
سلام و احترام. استفاده بردیم.
موفق باشید.
سلام. هم چنین!