چشم ناگزیر

و گفت:«به باطل نگریستن، مَعْرِفَت از دل ببرد.» جز یادِ دوسْت هر چه کنی عمر ضایع است جز سرّ عشْق هر چه بگویی بطالت است إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِيفًا ۖ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ ابرِ جَهالتـ مدرن، دیدِ چَشمانِ ناچارِ مرا بسته است. اِلحاحم را به ادامه مطلب…

افسار

یا رب سببی ساز که یارم به سلامت بازآید و برهاندم از بند ملامت   اکنون  شبِ جمعه از نیمه گذشته و فردا روزِ یـار است.  این همه ملامتِ عقـل، نفْس را … خسـته و فِسـرده ام. بیـا آقایِ جـان و افسارِ این نفْسِ توسـن در دست گیر که کمندش ادامه مطلب…

قصّه ی اماما!

_بازم قصّه ی اماما…باشه؟ _باشه. _هنوز قصّه ی امام علی تموم نشده؟ چقدر داستان داره. _خب بعضیا زندگیشون پر از برکته. _یعنی چی؟ _از بس بزرگن و کارای خوب می کنن… هر روزِ زندگیشون یه قصه داره… اما از امروز در مورد امام حسن می گم. _امام حسن کی بود… ادامه مطلب…

هجوم تاریکی!

پاری وقت ها دلم برای خودم می سوزد. دلم می خواهد برایش بزنم زیرِ گریه. برای خودم بخوانم: دلم را برایت سرودم. اما دورم شلوغ است و باید بخندم. دلم می خواهد بعد از نماز، نشسته توی سجاده بخوانم: فقیر و خسته به درگاهت آمدم رحمی که جز ولای توام ادامه مطلب…