از میان برخیز

منتشرشده توسط مصطفوی در تاریخ

♥بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ♥

«جز آنچه زیرلب هر روز با توام در میان است.»
با خواندن این جمله‌ی کاتب، آه از نهادم برخاست.
چقدر پر ادعا هستم؛ حال آن‌که حتی یک نفَس از نفَس‌های عمر، یادتان نبودم.
بی‌گمان می‌گویم، خب هر روز که دعا می‌کنم بیایید!
با خودم که تعارف ندارم. آن لحظات هم به فکر و امید برطرف شدن مشکلات دنیا و عقبای خویشم. فهمید‌ه‌ام راه همین است و جز این‌نیست.
با خدایتان هم که هم‌صحبت نیستم، حتی ایستاده در نماز یا نشسته در حال دعا.
همه لقلقه زبان است.
چقدر گمشده‌ام. خدا کجاست؟
این همه سر به هوا؟
تمام حواسم به قیل و قال دنیاست و گاه چون شعری که بی‌توجه و از پی عادت در مسیر راهِ پر آمد و شد، زمزمه می‌کنم و نمی‌دانم چه می‌خوانم، خدا را می‌خوانم.
تمام ضمیرم پر از صدا و تصویر ما سوا است.
چقدر پوچ و بیهوده!!!


0 0 رای ها
امتیاز
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها