خیال راحت
«عید شده خوب غذا می خوریا. معلومه روزه خیلی بهت فشار آورده مامان.»
می خندد و قاشق بعدی را می گذارد توی دهانش: «یکی عید قربانه، یکی عید فطر، خیالم راحته که امام زمان روزه نیست؛ ولی بقیه سال نمی دونم روزه است یا نه، غذا از گلوم پایین نمیره.»
«عید شده خوب غذا می خوریا. معلومه روزه خیلی بهت فشار آورده مامان.»
می خندد و قاشق بعدی را می گذارد توی دهانش: «یکی عید قربانه، یکی عید فطر، خیالم راحته که امام زمان روزه نیست؛ ولی بقیه سال نمی دونم روزه است یا نه، غذا از گلوم پایین نمیره.»