عدالت

منتشرشده توسط مصطفوی در تاریخ

چند روزی است که به واژه ی عدالتـْ می اندیشم. 

واژه ای که آثار خارجی اش برای برخی آن قدر تلخ و سوزاننده بود که غدیر را نادیده گرفتند.

افکارم را واگویه می کنم:

می گویند هر چیزی را در جای خود قرار دادن است.

این هر شامل هر ماهیتی می شود؟ماهیتِ انسانی، حیوانی، نباتی، اشیا و حتی اعتباریات؟!

مثل این که اگر من سر جای خود نباشم -آن جایی از دنیا که برای آن هبوط کرده ام به دنیا-

آن وقت نظم خودم به هم می خورد؟ سرایت می کند و نظم دنیا هم …؟

سؤالی دیگر

چه می شود که وقتی مولایم علی بیت المال را باز می ستاند و سر جایش قرار می دهد، عده ای خشمگین می شوند و سَر تبعیت از این عدالتـْ را ندارند؟

آن قدر که با او می جنگند… آن قدر که او را … محراب مسجد کوفه… اویی که با شنیدن فضایلش به گریه  افتادند؟!

فَلَا تَتَّبِعُوا الْهَوَىٰ أَنْ تَعْدِلُوا!◊

طمع، حسادت، بخل…

متن وصیت نامه و نامه ی مولایم علی

پرهیزکاری

یاد مرگ

سفارشِ چندباره در موردِ

یتیمان

همسایگان

زنان

نظم…

هر چه  می نگرم … همه ی وصایا،  لازمی است برای اجرایِ عدالت.

 برایم پررنگ می شود؛

 یاد مرگ و نظم… با یاد مرگ تبعیت از هوا و هوس را خواسته به دست فراموشی می سپارم. با نظم است که عدالتی که در دل خواهان اویم اجرا می شود.

این دو لازم… اگر بود، شاید غدیر، خواسته به فراموشی سپرده نمی شد…

یا شاید فرزندش با آن دولت کریمه، اکنون، همین زمان بر ما حکومت می کرد.

◊ سوره نساء؛ آیه 135


0 0 رای ها
امتیــاز به نوشـته
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها