جاهل مُدرِن!

منتشرشده توسط مصطفوی در تاریخ

جاهلیت اُولی

فصاحت و بلاغت … شعرها می سُراییدند و بر خود می بالیدند.

جاهلیت اُخری

گشاده سخن بودن از نان شب واجب تر است. می نویسم. مَست می شوم.

هر کلمه مینایی است لبالب از مُل. می نویسم… می خوانم …. مدهوش می شوم.

حتّی اگر از یـار دلنواز بنویسم، مستِ تَرقیم بوده ام؛ مستِ نفْس خویش.

این همه گره به سخن زدن، گره زدن به ریسمان است؛ دستاوردْ کوتاهیِ ریسمان و محنتِ چنگ زدن به آن.

شیرین سخنی ات مولودِ غلیان عشق یار باشد؛ باشد که کلیم الله شوی!


0 0 رای ها
امتیــاز به نوشـته
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها