حتّی اگر خیـــال است.
حتّی اگر خیـــال است
این که
هر نفَس مرا می بینی، می شنوی
افکــارم را، رفتارم را، اصواتم را
هر جا پای می گذارم، دست و پای دلم می لرزد.
در خیالم، تو در توی صحبت هایم، نظاره های نهانی ام
دلم غنج می زند،
این که توجّهت به من است.
مولایم، مِهری هست؟
نه! همه ی این عالَم زیر نگـاهِ توست.
اَفسوس!
باشد، همین که حواست به من است، مرا کـافی است.
تمام تقلایـَم این است
حتّی اگر خیـــال است
تُــ مرا هــادی باشی.