قربانی
مزرعِ سـبز فلکـ دیدم و داسـ مَـه نو یادمـ از کشته خویش آمد و هنگامـِ درو نوْ ماهِ ذی الحجه، زانوی غم به بغل گرفته است. سال هاست این سفرْ، این سفرِ ناتمـام، سفر آخر است. همان سفری که از ابتدا به عمره قائم شد. قربـانی نکرد. صدای جدّش در گوشش پیچید: «ای ادامه مطلب…