زنده به گور

منتشرشده توسط مصطفوی در تاریخ

شب جمعه شد و داغ دل تازه.

روی زخم، نمک می پاشند.

می گویند جایت خالی است.

دلتنگی چنگ انداخته به گلویم، فشار می دهد و قلبم را مچاله می کند.

نامت را صدا می زنم، طعم خون در حنجره ام می نشیند.  

ببین بی تو نمی توانم… 

چرا نمی آیی؟ 


0 0 رای ها
امتیــاز به نوشـته
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها